چرا به فکر نوشتن فلوچارت افتادیم؟

چند سال پیش بود من بعد از چندین بار شرکت توی آزمون محاسبات دیگه خسته شده بودم از آزمون دادن.

هر چی درس میخوندم و کتاب‌های مختلف رو امتحان می کردم بازم محاسبات ت قبول نمیشدم. یه دفعه توی یک کانال تلگرامی با یه موسسه آموزشی آزمون نظام مهندسی آشنا شدم. رفتم توی اون موسسه ثبت نام کردم. اونجا با یه نفری آشنا شدم که مثل من چندین بار آزمون محاسبات رو شرکت کرده بود و قبول نشده بود. از اونجایی که اون موسسه‌ای که ثبت نام کرده بودیم اصلاً کیفیت خوبی نداشت تصمیم گرفتیم دو تایی با هم درس بخونیم. توی درس خوندنامون و آزمون دادنامون هر کدوم روش خودمون رو داشتیم. من از روی کتاب های این موسسه معروفه و دوستم از روی خلاصه نویسی های خودش. بالاخره روز آزمون اصلی رسید و رفتیم سر جلسه.

بعد آزمون:

من وقت کم آورده بودم. روی سوال های سخت، وقت زیادی گذاشته بودم، درعوض سوالات راحت مبحث هشت رو نزده بودم.

مثلاً روی سوال ۳ هر چی تو آیین‌نامه گشتم به جواب نرسیدم یا توی سوال ۱۷ قسمت اول جواب رو حل کردم ولی قسمت دوم جواب رو توی آیین نامه پیدا نکردم سرتون رو درد نیارم مجموعه‌ای از تایم کم، بی‌دقتی، خستگی و سرعت پایین باعث شد من آزمون رو قبول نشم از طرفی دوستمم انقدر کتاب و جزوه برده بود سر جلسه، که مونده بود از کدوم جزوه برای حل سوال استفاده کنه تازه بعضی از سوالات که توی هیچکدوم از کتابهایی که برده بود هم وجود نداشت. پس اونم قبول نشد مدتی گذشت یه روز با همون دوستم داشتیم با کمال پررویی برنامه ریزی می کردیم برای آزمون بعدی. آخه ما خیلی رودار بودیم.

بعد از کلی بحث و بررسی به این نتیجه مشترک رسیدیم و اونم این بود که برای قبولی توی محاسبات باید نوت برداری و خلاصه نویسی خوب داشت و نمیشه با چند کتاب آموزشی و جزوه ناقص آزمون رو قبول شد.

شروع کردیم به نوت برداری از مطالب محاسباتی. رنگ و وارنگ قلم استفاده کردیم. موقع امتحان کردنش رسیده بود. آزمون آزمایشی برای خودمون برگزار کردیم چشمتون روز بد نبینه! همون چند تا سوالی که با کتاب‌های آموزشی و آیین نامه حل می کردیم همونا هم حل نشد. نشستیم واکاوی کردیم. به این نتیجه رسیدیم که این خلاصه برداری، همون کتاب آموزشی هستش فقط توش تمرین نیست و جمع و جور تر شده. فهمیدیم که اول باید یه دسته بندی کاملا مفهومی داشته باشیم یه دسته بندی اصولی که هم باعث تفهیم موضوع بشه هم تمامی نکات مربوط به موضوع در یک جا جمع بشه قبل از نوشتن هر موضوع توی یک صفحه چیزهایی که مربوط به موضوع بود تیتروار نوشتیم و هر تیتر رو به صورت مفهومی گام بندیش کردیم.

متوجه شدیم هر تیتری میتونه به زیر مجموعه هاش وابسته باشه و هر زیرمجموعه میتونه شاخه هایی داشته باشه. از روی همون تیترها که در ابتدا جمع کرده بودیم تمامی بندهای آیین نامه رو به صورت شاخه های دسته بندی کردیم. این دسته بندی مراحل تحلیل و طراحی و کنترل موضوع ها رو در بر داشت. از طرفی برای ما مفهوم جا افتاده بود. خلاصه براتون بگم که از همین راه جلو رفتیم و تو آزمون محاسبات موفق شدیم و این اولین جرقه ای در ذهن ما شد که بیایم این دسته بندی ها رو گسترش بدیم و به دست مخاطبان آزمون برسونیم.

ما برای گسترش کار و قابل استفاده شدن برای داوطلبا باید ایده های بیشتری روی نوشته هامون به کار می‌بردیم. به فکر افتادیم تا یه بار دیگه کتاب‌های مرجع زیر و رو کنیم.

کتابهای مثل کتاب های آقای دکتر مستوفی نژاد آقای دکتر اکبر مربوط به بتن یا کتاب های آقایان دکتر ازهری و دکتر میرقادری در فولاد.

حالا موقع این بود که علاوه بر اضافه شدن مطالب به شاخه ها و زیرشاخه ها، اشکال و جداول مفهومی و سرعتی هم به اونها اضافه بشه. بعد از تکمیل شدن دسته بندی ها، هنوز طراحی صفحه ها گیرا نبود و چشم مخاطب رو اذیت می کرد. رنگ بندی ها، کادرها و حتی فاصله ی متن‌ها به دل نمی نشست. با این حال از چنتا از دوستانمون خواهش کردیم که نوشته های ما را برای قبولی در آزمون استفاده کنند. اونها هم قبول کردند و خدا را شکر در آزمون موفق شدند. اینجا دومین قله ای بود که ما بعد از قبولی خودمون فتحش کردیم و خلاصه این نوشته‌ها را به فلوچارتهای امروز ارتقاء دادیم. خداروشکر از روزی که شروع کردیم تجربیات خودمون و تمام افرادی که تو این راه موفق شدند استفاده کردیم و امروز هر فردی که از این فلوچارت ها استفاده می کنه بازخورد مثبتش رو برامون میفرسته و ما کلی انرژی میگیریم.